فهرست مطالب

دانشگاه علوم پزشکی بابل - سال نهم شماره 6 (پیاپی 41، بهمن و اسفند 1386)

مجله دانشگاه علوم پزشکی بابل
سال نهم شماره 6 (پیاپی 41، بهمن و اسفند 1386)

  • 90 صفحه، بهای روی جلد: 7,500ريال
  • تاریخ انتشار: 1387/04/10
  • تعداد عناوین: 10
|
  • مجید اسدی شکاری، وحید شیبانی، حسینعلی ابراهیمی، مهدی ریسمانچیان، تاج پری کلانتری پور، محمدرضا آفرینش خاکی صفحه 7
    سابقه و هدف
    درد از اولین علائم ناخوشی و بیماری در انسان است. به همین دلیل تلاش های گسترده ای جهت تشخیص درد و راه های تخفیف آن انجام شده است. هدف از این تحقیق بررسی اثر ضد دردی مصرف مزمن عصاره آبی خرما بر آستانه درد حاد و مزمن در موش های صحرایی نر می باشد.
    مواد و روش ها
    مطالعه به صورت تجربی بر روی 48 سر موش صحرایی نر نژاد NMRI با میانگین وزنی 25±250 گرم انجام شد. حیوانات به دو گروه آزمایش و کنترل تقسیم بندی شدند. عصاره آبی 10% خرما به مدت 21 روز به آب خوراکی موشهای گروه آزمایش اضافه گردید به دو گروه کنترل آب مقطر داده شد. سپس دو گروه با سه روشformalin test، Tail flick و Paw Pressure مورد ارزیابی رفتاری قرار گرفتند.
    یافته ها
    عصاره 10 درصد خرما در فاز مزمن تست فرمالین اثرات ضد دردی معنی داری نسبت به گروه کنترل نشان داد (0.05>p). ولی در فاز حاد این تست و نیز در آزمون های Tail flick و Paw pressure رابطه معنی داری بین دو گروه کنترل وآزمایش مشاهده نشد.
    بحث و نتیجه گیری
    با توجه به فقدان پاسخ در فاز حاد تست فرمالین، تست Tail flick و Paw pressure نتیجه گیری می شود که عصاره خرما فاقد اثرات مرکزی در کاهش درد می باشد همچنین با توجه به مشاهده اثرات ضد دردی آن در فاز مزمن تست فرمالین بنظرمی رسد که اثر ضد دردی عصاره خرما عمدتا محیطی و ضد التهابی باشد.
    کلیدواژگان: میوه خرما، antinociception، آزمون Tail flick، آزمون paw pressure، موش صحرایی
  • محمدحسین میرمومنی، علی امینی، اباصلت حسین زاده کلاگر، فریده امیدی صفحه 13
    سابقه و هدف
    آفلاتوکسین (AF) ها بخاطر داشتن اثرات سمیت بالا، سرطان زایی، تراتوژنی، سمیت روی سلولهای کبدی و خواص جهش زایی، خطرناکترین میکوتوکسین ها برای سلامت انسان می باشند. از میان 20 آفلاتوکسین شناخته شده تنها آفلاتوکسین های B1، B2، G1 و G2 با قدرت سمیت AFB1‍> AFG1> AFB2> AFG2 می باشند که بطور طبیعی در غذاهای انسان و دام یافت می شوند. AFB1 به عنوان یک عامل خطر در توسعه کارسینومای کبدی در انسان محسوب می شود. هدف از این مطالعه، بررسی اثرات سمی AFB1 روی سلولهای کبدی و مهار اثر آن توسط α-توکوفرول است.
    مواد و روش ها
    در این مطالعه تجربی، آفلاتوکسین B1 از قارچ Aspergillus flavous کشت شده در محیط سنتتیک SLS با استفاده از سیلیکاژل کروماتوگرافی لایه نازک استخراج گردید. سپس μg AFB1، 2mg Vit40E و 40μg AFB1 + 2mg VitEبطور جداگانه در 2/0 میلی لیتر روغن زیتون (به عنوان حلال) حل گردید. این مخلوط ها سپس به 50 موش جوان سفید آزمایشگاهی از نژاد Albino-NMRI (با وزن تقریبی 34-32 گرم) که در پنج گروه کنترل (200 میکرولیتر از آب)، حلال (روغن زیتون)، VitE، AFB1 و AFB1+VitE بطور تصادفی تقسیم شده بودند، روزانه به مدت 30 روز خورانده شد. در روز 31 نمونه های کبدی برای مطالعه میکروسکوپی آماده شدند.
    یافته ها
    در بافت کبدی موشهای تیمار شده باAFB1 اندازه ی سلولها بزرگتر شده و محدوده سلولها چندان مشخص نبود و تعدادی از سلولها نیز تخریب شده بودند. حجم سینوزوئید کاهش یافته و گاه اصلا" مشخص نبودند. همچنین تعداد هسته های بزرگ بیشتر از هسته های کوچک بود. در سلولهایی که دارای دو هسته بودند اکثراα مرز مابین دو هسته مشخص نبود و در همدیگر تداخل نشان می دادند و یا به نظرمی رسد که تقسیم هسته ها ناتمام مانده است. در بافت کبدی گروه AFB1+VitE افزایش مساحت سلولی(μm 2 5/2±5/1117) نسبت به نمونه کنترل (μm22 ±5/1116) دیده شد اما این تفاوت بین موشهای گروه mμ2 2/1±1116) AFB1)و AFB1+VitEنیز در حد معنی داری مشاهده شد (0.01>p).
    نتیجه گیری
    ویتامین E می تواند به عنوان یک ترکیب کاهش دهنده اثرات سمی مواد اکسیدانت موجود در رژیم غذایی از جمله آفلاتوکسینB1 باشد و اثرات کاهشی آن در مقابل هپاتوتوکسیته آفلاتوکسینB1 احتمالا از طریق تجمع NADPH- اکسیدازها و توقف تولید سوپر اکسیدها است.
    کلیدواژگان: آفلاتوکسین B1، ویتامین a، E، توکوفرول، سلولهای کبدی، تغییرات مورفولوژیکی
  • رمضان رجب نیا، نورامیر مظفری، فریده قاضی، امرالله مصطفی زاده، علی مصطفایی صفحه 22
    سابقه و هدف
    وقتی بروسلاها در معرض افزایش درجه حرارت قرار می گیرند پروتئین های شوک حرارتی (hsp) (Heat shack proteen) سنتز می کنند. بعضی از این پروتئین ها در طول عفونت به شدت توسط سیستم ایمنی میزبان شناسایی می شوند. هدف از این مطالعه تعیین الگوی سنتز hsp در بروسلا آبورتوس تحت شوک های حرارتی مختلف و آنتی ژنسیته آنها در مقابل سرم افراد بیمار و سالم بوسیله ایمونو بلاتینگ می باشد.
    مواد و روش ها
    در یک کارآزمایی تجربی، 5 باکتری بروسلا آبورتوس از گاو جدا شده و تحت شوک های حرارتی در 39، 40 و42 درجه سلسیوس قرار گرفتند. سپس پروتئین های باکتری استخراج شده و الکترو فورز در ژل پلی اکریل آمید (SDS-PAGE) انجام گرفت و بدین ترتیب انواع پروتئین های شوک حرارتی، از جمله hsp60 بررسی شدند. در نهایت با استفاده از روش ایمونو بلات، آنتی ژنسیته پروتئین های شوک حرارتی (hsp60) در مقابل سرم افراد بیمار (مبتلا به تب مالت) و سالم مورد بررسی قرار گرفت.
    یافته ها
    درSDS-PAGE عمده ترین باندهای پروتئینی درمحدوده وزنی 75- 30 و 20-14 کیلودالتون قرار داشتند. درباکتری های شوک ندیده درمحدوده 60 کیلودالتون باندی مشاهده گردید (hsp60) که مقدار آنها کم بود ولی درباکتری های شوک دیده مقدار تولید آنها افزایش چشمگیری داشته است. در واکنش پروتئین های پیکره این باکتری ها با سرم افراد بیمار در ایمونوبلاتینگ چندین باند پروتئینی دیده می شود که در واکنش با سرم افراد سالم دیده نمی شود. نکته قابل توجه در واکنش پروتئین های پیکره باکتری با سرم افراد بیمار وجود باند قوی تر در ناحیه 60 کیلو دالتونی در تمام نمونه هاست.
    نتیجه گیری
    باکتری بروسلا آبورتوس در مقابل شوک حرارتی، با تولید پروتئین های جدید و یا افزایش تولید بعضی از پروتئین ها (hsp60) پاسخ می دهد. سرم مبتلایان به بیماری تب مالت بطور قابل توجهی با hspها از جمله hsp60 واکنش نشان می دهد. این نشان دهنده آنتی ژنیسیته پروتئین های شوک حرارتی به خصوص hsp60 می باشد. نتایج این مطالعه می تواند زمینه مطالعات بعدی در استفاده احتمالی از hsp60 به عنوان نامزد آنتی ژنی مناسب در طراحی کیت الایزا برای تشخیص بروسلوز و یا طراحی واکسن های زیر واحد باشد.
    کلیدواژگان: بروسلا آبورتوس، پروتئین شوک حرارتی، تب مالت
  • کاویان قندهاری، حمیدرضا ریاسی صفحه 29
    سابقه و هدف
    دمانس عروقی از عوارض سکته های مغزی بوده و منجر به افزایش ناتوانی و وابستگی بیمار می شود. این مطالعه به منظور بررسی فراوانی نسبی دمانس عروقی و رابطه آن با محل ضایعات عروقی مغز و سبب شناسی سکته مغزی انجام شده است.
    مواد و روش ها
    در یک مطالعه آینده نگر کلیه بیماران با سکته مغزی ایسکمیک بستری در بیمارستان ولیعصر بیرجند از 1/1/1385 لغایت 29/12/1385مورد بررسی قرار گرقتند. تشخیص سکته مغزی ایسکمیک و تعیین موضع ضایعات مغزی و سبب شناسی آن توسط نورولوژیست و به روش استاندارد انجام شد. سبب شناسی سکته به انواع آترواسکلروتیک، کاردیوآمبولیک، ناشایع و نامشخص و مختلط تقسیم شد. دمانس عروقی ایسکمیک در تمامی بیماران با معیار DSMIV مشخص شد. موضع ضایعات مغزی در دمانس عروقی توسط سی تی اسکن انجام شده به انواع قشری، زیر قشری و مختلط طبقه بندی گردید.
    یافته ها
    از 342 بیمار سکته مغزی 21 نفر (1/6%) دمانس عروقی داشتند. انواع قشری 7 نفر، زیر قشری 7 نفر و مختلط 6 نفر موارد دمانس عروقی را شامل شدند. دمانس عروقی فراوانی نسبی بیشتری در بیماران با آنفارکت در هر دو قلمرو کاروتید و ورتبرو بازیلر داشت (0.0001>p). دمانس عروقی در 6/13% بیماران با مکانیسم کاردیوآمبولیک و در 8/3% سایر بیماران یافت شد که تفاوت معنی داری دارد (0.001=OR= 3.94، p).
    نتیجه گیری
    دمانس عروقی از تظاهرات غیر شایع سکته های مغزی است. دمانس عروقی در بیماران مبتلا به سکته مغزی با اتیولوژی کاردیو آمبولیک بعلت تنوع قلمرو عروق درگیر فراوانی بیشتری دارد.
    کلیدواژگان: دمانس، مغز، سکته
  • سیدمختار اسماعیل نژاد گنجی، مسعود بهرامی صفحه 34
    سابقه و هدف
    دردهای مکانیکال شانه، کمر و زانو از شایع ترین بیماری های سیستم عضلانی اسکلتی می باشند که برای درمان آنها از داروهای ضد التهابی و فیزیوتراپی استفاده می شود. از آنجا ئی که اثر ورزش در درمان این گونه دردها کاملا مشخص نشده است. هدف از این مطالعه بررسی اثر ورزش در درمان دردهای مکانیکال شانه، کمر و زانو انجام شد.
    مواد و روش ها
    این مطالعه به صورت نیمه تجربی در طی سال های 83-85 در 450 نفر از بیمارانی که به علت دردهای مکانیکال شانه (150 نفر)، کمر(150 نفر) و زانو(150 نفر) به کلینیک ارتوپدی دانشگاه علوم پزشکی بابل مراجعه نموده بودند انجام گرفت. به بیماران آموزش های لازم جهت بی دردی و کاهش درد داده شد و به آنها توصیه گردید که هر روز به مدت یک ساعت بر حسب علاقه ورزش های هوازی مثل شنا، پیاده روی، تندروی، دویدن، دوچرخه سواری انجام دهند. بیماران هر دو ماه یکبار و در طی یکسال و نیم پیگیری شدند و میزان پاسخ به درمان در هر سه گروه مقایسه گردید.
    یافته ها
    میانگین سنی بیماران با درد شانه 22±36، درد کمر 28±41 و با درد زانو 25±48 سال بود. متوسط شروع درد تا مراجعه در بیماران با درد شانه 45±83، درد کمر 80±93 و درد زانو 30±48 روز بود. ورزش هوازی باعث بهبودی کامل درد در 80% بیماران با درد شانه، 88% بیماران با درد کمر و 3/73% با درد زانو گردید. میزان درمان در بیماران با درد کمر بطور معنی داری بیش تر از دو گروه دیگر بود (03/0=p).
    بحث و نتیجه گیری
    این بررسی نشان داد که ورزش هوازی در درمان دردهای مکانیکال موثر می باشد. لذا نهادینه کردن ورزش به ویژه از نوع هوازی باید در جامعه، به عنوان یک اصل در پیشگیری از دردهای شایع اسکلتی – عضلانی مورد توجه قرار گیرد.
    کلیدواژگان: ورزش هوازی، درد کمر، درد شانه، درد زانو، دردهای مکانیکی
  • الهام مبشری، حمیرا خدام، لیلا شریعتی صفحه 39
    سابقه و هدف
    شناسائی فاکتورهای خطر موثر بر سلامت جنین می تواند در تشخیص، درمان فوری و پیشگیری از صدمات غیر قابل جبران تاثیر داشته باشد. جنس به عنوان یک فاکتور خطر در بسیاری از مشکلات جنینی و نوزادی مطرح می باشد. این مطالعه به منظور تعیین رابطه جنس جنین با برخی عوارض پری ناتال صورت گرفته است.
    مواد و روش ها
    مطالعه به صورت تحلیلی در سال 1383 بر روی 1600 نوزاد متولد شده در مرکز آموزشی درمانی گرگان بر اساس مدارک موجود طراحی و انجام شد. پرونده نوزادان واجد شرایط معیارهای ورود به مطالعه یعنی رسیده بودن، تک قل بودن و عدم وجود سابقه مصرف موادمخدر توسط مادر یا ابتلا به بیماری های سیستمیک در دوران بارداری مورد بررسی قرار گرفت. متغیرهای مورد مطالعه شامل جنس جنین، ابتلا به دیسترس جنینی، آپگار دقیقه 5، روش زایمان، وضعیت مایع آمنیوتیک و وقوع مرگ پری ناتال بود.
    یافته ها
    تجزیه و تحلیل داده ها نشان داد که 51% نوزادان متولد شده پسرو نسبت جنسی پسر به دختر 04/1 به 1 بود. از کل نوزادان متولد شده 479مورد (94/29%) مبتلا به دیسترس جنینی بودند و شانس وقوع آن در دخترها 13/1 برابر پسرها بود (CI%95=0/91-1/41، p<0/05) از کل بارداری ها منجر به سزارین گردید که 37/53% نوزادان متولد شده پسر بودند (OR=1/72، CI%95=1/04-2/85، p<0/05). میزان وقوع سزارین به علت دیسترس جنینی در حاملگی های دارای جنین پسر بیشتر بود (0.05>p). از کل نوزادان متولد شده (9/12%)206 مورد مایع آمنیوتیک مکونیال داشتند که 108 نفرآنها (42/52%) دختر بودند.
    نتیجه گیری
    باتوجه به تفاوت جنسی موجود دروقوع برخی عوارض پری ناتال نظیر دیسترس جنینی و زایمان به شیوه سزارین، توصیه می شود در هنگام ارائه مراقبت های دوران بارداری و حین زایمان، جنس جنین بعنوان یکی از عوامل خطر، مدنظر قرار گیرد
    کلیدواژگان: جنس جنین، عوارض پری ناتال، دیسترس جنینی
  • سیذرضا خسیتی، الهام یعقوبی، محمد قنبری، علی بیژنی صفحه 44
    سابقه و هدف
    با وجود موفقیت آمیز بودن استراتژی غربالگری داوطلبین ازدواج در کاهش تولد کودکان مبتلا به تالاسمی ماژور، همچنان شاهد تولد این کودکان در سطح کشور از جمله شهرستان بابل هستیم. هدف از این مطالعه بررسی عوامل مرتبط با تولد کودکان مبتلا به تالاسمی ماژور بین سالهای 76 تا 85 در شهرستان بابل می باشد.
    مواد و روش ها
    این مطالعه بر روی کلیه والدین کودکان مبتلا به بتاتالاسمی ماژور از سال 1376 تا 1385 به عنوان گروه مورد و زوجین ناقل بدون فرزند تالاسمی ماژور به عنوان گروه شاهد انجام شد. اطلاعات مورد نیاز که شامل سن، جنس، محل زندگی، رابطه خویشاوندی والدین، وضعیت بیمه، وضعیت غربالگری، مشاوره ویژه تالاسمی، آموزش درباره تالاسمی، وضعیت تشخیص قبل از تولد(Prenatal DiagnosisPND) بود، در پرسشنامه ای جمع آوری و مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
    یافته ها
    نتایج این مطالعه نشان می دهد که داشتن بیمه والدین قبل از تولد کودک در گروه شاهد(8/13-3/2=CI)پنج ممیز شش برابر گروه مورد بوده است (0.001>p). هم چنین از نظر مراقبت های مستمر قبل از بارداری، این مراقبت ها در گروه شاهد 8/95 برابر گروه مورد بوده است (0.001>7CI=18/5-496، p و8/95=OR). از لحاظ ارتباط فامیلی رابطه معنی داری بین گروه شاهد و مورد وجود نداشت. از نظر آموزش درباره تالاسمی اختلاف معنی داری بین دو گروه وجود داشت یعنی زوجین آموزش دیده در گروه شاهد 33 برابر گروه مورد بوده است (0.001>CI=7-153، p و83 =OR)پس از وارد کردن کلیه متغیر ها در مدل رگرسیون لجستیک بیشترین تاثیر به ترتیب مربوط به آموزش در مورد تالاسمی و مراقبت های مستمر و سپس داشتن بیمه بوده است(0.0001>p).
    نتیجه گیری
    نتایج مطالعه حاضر نشان می دهد که آموزش در مورد تالاسمی به داوطلبین ازدواج و مراقبت های مستمر پس از ازدواج در مورد زوجین ناقل ومشاوره های ویژه تالاسمی در مورد این زوجین و بیمه بودن زوجین از فاکتورهای مهم و اساسی در کاهش میزان تولد کودکان مبتلا به بتا تالاسمی ماژور می باشد.
    کلیدواژگان: بتاتالاسمی ماژور، پیشگیری، عوامل
  • نعمت الله کمالی، محمود حاجی احمدی، ناصر جانمحمدی، عباسعلی مالی صفحه 50
    سابقه و هدف
    صافی کف پا علت شایع مراجعه کودکان به درمانگاه ارتوپدی اطفال می باشد به طوری که موجب خستگی زودرس پا و یا درد بعد از ایستاد طولانی می شود. ولی با این حال بیماری کاملا شناخته شده ای نیست و در مورد اهمیت، میزان شیوع، روش برخورد و درمان آن اتفاق نظر وجود ندارد. هدف از انجام این مطالعه تعیین میزان شیوع صافی کف پا در دانش آموزان مقاطع ابتدایی، راهنمایی و دبیرستانی شهر بابل در سال تحصیلی 85-1384 می باشد.
    مواد و روش ها
    مطالعه به صورت مقطعی انجام شد. اثر پای (Foot Print)هزار و صد و سی و دو دانش آموز (628 پسر و 504 دختر) در دامنه سنی 6 تا 18 سال در چهار گروه سنی 6 تا 8، 9 تا 11، 12 تا 14 و 15 تا 18 سال ثبت گردید.
    یافته ها
    از میان 1132 نفر 134 نفر (8/11%) صافی کف پا داشتند که 73 نفر (6/11%) پسر و 61 نفر (1/12%) دختر بودند. 59 نفر (2/5%) صافی کف پای دو طرفه، 48 نفر (2/4%) صافی کف پای راست و 27 نفر (4/2%) صافی کف پای چپ داشتند و میزان شیوع صافی کف پا با بالا رفتن سن سیر نزولی با نوسانات متفاوت در دو جنس داشته است.
    بحث و نتیجه گیری
    با توجه به شیوع بالای صافی کف یا در جامعه مورد تحقیق، انجام مطالعات بیشتر در ارتباط با عواملی مثل چاقی، میزان شیوع شلی لیگامانی و چگونگی پوشش پا پیشنهاد می گردد.
    کلیدواژگان: کف پای صاف، دانش آموزان، شهر بابل
  • خسرو عموزاده، علی مظفرپور نوری صفحه 55
    سابقه و هدف
    بلوک شاخه ای در مراحل اولیه انفارکتوس حاد میوکارد (AMI) اغلب با میزان مرگ و میر بالائی همراه است. در رابطه با شیوع آریتمی های بطنی مانند فیبریلاسیون در سیر بیماران با انفارکتوس حاد قدامی قلب و RBBB اطلاعات کمی موجود است. هدف از این مطالعه تعیین فراوانی VF در بیماران با MI حاد قدامی و RBBB در بیمارستان شهید یحیی نژاد بابل می باشد.
    مواد و روش ها
    این مطالعه به صورت مقطعی بر روی 1000 پرونده بیماران بستری به علت AMI در بخش قلبCCU و اورژانس بیمارستان شهید یحیی نژاد بابل انجام شد. بیماران با نشانه های انفارکتوس حاد قدامی و بلوک شاخه ای راست در ECG وارد مطالعه شدند. برای هر بیمار پرسشنامه ای مشتمل بر سن، جنس، وسعتMI، ریسک فاکتورها و وجود یا عدم وجود VF و میزان مرگ و میر ثبت گردید.
    یافته ها
    از 1000 نفر بیمار با انفارکتوس حاد میوکارد 47 نفر VF همراه با بلوک شاخه راست داشتند. میانگین سنی بیماران با MI حاد قدامی و RBBB و فیبریلاسیون بطنی34/10±56 سال و در بیماران بدون فیبریلاسیون بطنی 8/10±4/68 سال بود (0.013=p) فیبریلاسیون بطنی در بیماران با MI حاد قدامی و بلوک شاخه ای راست در مردان بطور معنی داری شایعتر از زنان بود (0.047=p). در این مطالعه هیچ کدام از بیماران مبتلا به VF سابقه بیماری فشار خون بالا را نداشتند، ولی 3/30% بیماران با MI قدامی حاد و بلوک شاخه ای راست و بدون VF فشار خون بالا داشتند (0.022=p). میزان مرگ و میر در بیماران با انفارکتوس حاد همراه با RBBB وVF، 9/22% و در بیماران بدون VF، 1/6% بود که این اختلاف معنی دار بود (0.000=p).
    نتیجه گیری
    این مطالعه نشان داد که شیوع VF در بیماران MI حاد قدامی و RBBB در میان مردان شایعتر از زنان است و میزان مرگ و میر بیماران مبتلا به فیبریلاسیون بطنی نیز بطور چشمگیری بالاتر از بیماران بدون VF است.
    کلیدواژگان: انفارکتوس حاد میوکارد قدامی، بلوک شاخه ای راست، فیبریلاسیون بطنی
  • علی اکبر مقدم نیا صفحه 61
    چکیده: مسمومیت ها در اثر تماس های عمدی یا اتفاقی با مواد دارویی یا شیمیایی که می توانند آسیب رسان باشند، اتفاق می افتد. سالانه هزاران مورد مرگ در اثر مسمومیت های داروئی در دنیا گزارش می شوند. مسمومیت های تصادفی عمدتا در بچه ها و بزرگسالان بالای 50 سال سن رخ می دهند، در صورتی که مسمومیت عمدی مثلا از نوع خود مسموم سازی یا خودکشی بیشتر در سنین نوجوانی و جوانی دیده می شود. شناخت الگوی مسمومیت ها به پیشگیری از آنها به ویژه کاهش وقوع موارد خودکشی، کمک شایانی می کند. ضمنا کاهش موارد مسمومیت های اتفاقی و سایر انواع آن به مسمومیت های ناشی از شغل نیز کمک می کند. سالانه مقادیر قابل توجهی از عوامل شیمیائی و داروهای صناعی وارد بازار مصرف می شوند. اغلب این مواد، بالقوه قادر به ایجاد مسمومیت می باشند خصوصا اگر در شرایط مناسبی برای بروز آثار خود قرار گیرند. یکی از این شرایط مصرف خارج از حدود دوزهای توصیه شده است. در واقع در مورد داروها خصوصا مصرف بیش از حد یا Overdose می تواند سبب بروز آثار سمی شود. به عبارت دیگر در دوزهای بالاتر از حد معمول داروها نه تنها نقش درمانی نداشته بلکه به عنوان سم نیز تلقی می شوند. در جوامع مختلف سالانه مطالعات زیادی در مورد نقش سموم و مسمومیت ها انجام میشود. اصلاح این نگاه در جامعه و نیز استفاده از ابزار موثر آموزش و تثبیت مراکز اطلاع رسانی سموم و مسمومیت ها، در کاهش مرگ و میر و آسیب های اجتماعی ناشی از داروها و سموم می تواند نقش بسیار موثر و جدی داشته باشند. در این مقاله به نتایج بیش از یک دهه مطالعه مستمر در موارد مسمومیت های شایع رخ داده در مازندران پرداخته می شود.
    کلیدواژگان: مسمومیت دارویی، مسمومیت شیمیایی، مسمومیت اتفاقی، خود مسموم سازی، خودکشی، مسمومیت اطفال